داشتم مقالهی آقای نون رو میخوندم که برم ارائه بدم.(والا نمیدونم این دانشجو دکتراها چی کار میکنن که مقالههاشون رو هم ما باید بریم ارائه بریم:|) مشغول پرسیدن یکی دو تا اشکال از خود آقای نون بودم که دکتر میم رسید. سوالهام تموم شد و برگشتم سر میز خودم.
دکتر میم خطاب به آقای نون: یه جوری فرمولها رو پشت هم ردیف کردی که هر کی میخواد این مقاله رو بخونه به کلی مشکل میخوره.
آقای نون: ولی نتیجه خیلی بامزه شد.
دکتر میم: همون موقع هم بهت گفتم این مقالهت چرته!
من: دکتر به من گفتید اینو بخون ارائه بدهها!
دکتر میم: نه، شما گوش نکن. شما مقالهت رو بخون!
- دوشنبه ۲ دی ۹۸