تو چلهی دعای یستشیر شرکت کردم، نمیدونم با چه نیتی.
دعای مقاتلبنسلمان میخونم، نمیدونم با چه حاجتی.
میخوام آرزو کنم برگردی، جرات نمیکنم.
میخوام آرزو کنم بری از یادم، دلم نمیاد.
شاید باید همه چیو بسپارم دست خودش و فقط بگم:
" ... إِلٰهِى فَکَما فَلَقْتَ الْبَحْرَ لِمُوسىٰ عَلَیْهِ السَّلامُ وَنَجَّیْتَهُ، أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَأَنْ تُنَجِّیَنِى مِمَّا أَنَا فِیهِ...وَأَنْ تُنَجِّیَنِى مِمَّا أَنَا فِیهِ...وَأَنْ تُنَجِّیَنِى مِمَّا أَنَا فِیهِ..."*
+ لینک برای چلهی یستشیر
* از دعای مقاتلبنسلمان. یعنی:«خدایا! چنانکه دریا را براى موسى شکافتى و نجاتش دادى، از تو درخواست مىکنم بر محمّد و خاندانش درود فرستى و از آنچه در آن گرفتارم مرا رهایى بخشى»
- پنجشنبه ۶ آذر ۹۹