عذرخواهی حلال :: راسپینا

راسپینا

فصل طلایی

عذرخواهی حلال

می‌خواستم در آزمایشگاه رو باز کنم برم بیرون، که آقای صاد از بیرون درو با شدت باز کرد و ... نخورد تو سر من، ولی همین که دید من پشت در بودم و یه لحظه پریدم عقب، اون قدر مظلومانه و پشت سر هم هی عذرخواهی کرد که می‌خواستم بگم تو رو خدا بیا یه دور درو بکوب تو کله‌م، که این عذرخواهی‌هایی که ازت دریافت کردم حلال باشه حداقل!
محمدعلی ‌‌
۰۶ اسفند ۱۵:۳۹

من توی اتاقم زیاد راه می‌رم. بعد جالبه، هر بار که در رو باز می‌کنن، من درست پشت درم و می‌خوره به من :| :)) همینجوری یاد این مورد عجیب افتادم گفتم بنویسمش :دی

پاسخ :

:))))
دارم تصور می‌کنم اعضای خانواده براشون سوال شده که این پسرمون چرا همه‌ش پشت دره؟!:)))))

محمدعلی ‌‌
۰۶ اسفند ۱۷:۱۲

آره. جا داره کم کم مشکوک بشن :))))

خودمم نمی‌فهمم چرا وقتی می‌رسم به اون نقطه، در باز می‌شه همش :| 

پاسخ :

😁😁😁
فاطمه ‌‌‌‌
۰۶ اسفند ۲۱:۴۷

برا منم دو بار پیش اومده... البته برعکسش :)) من اونی بودم که داشتم درو می‌کوبیدم تو سر بنده‌خدای پشت در D:

پاسخ :

من یه بار پسر همسایه‌مون رو گذاشتم لای در آسانسور😂
یعنی رفتم تو آسانسور، دکمه‌ی طبقه همکف رو زدم، تا اون خواست بیاد تو، در آسانسور بسته شد😂🤦🏻‍♀️
Amir chaqamirza
۰۷ اسفند ۰۹:۴۴

سلام سلام سلام

بله،خیلی خیلی با شخصیتن😁❄

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan