- يكشنبه ۲۶ آبان ۹۸
۲۶ آبان ۲۲:۳۴
کجای دانشکده کامپیوتره؟ من سر رصد عطارد، پشتبومش رو دیدم و ارتفاعش رو پسندیدم. اینم خوبه ارتفاعش نسبتا! [کاپ بیربطترین کامنتا هم مال خودمه :/ ]
۲۶ آبان ۲۲:۳۴
شدن رو گویا گفتن میشه ولی من نمیتونم هر چندم که اداشو در بیارم
+راستی سلام. خوبی. این مدت که نبودم ادامه داستان اون اقاهه که با خانم دومش اومده بود مهمونیتون رو گفته بودی مینویسم نوشتی ایا؟
۲۷ آبان ۰۰:۳۵
فرهنگ یه موجود عجیب و زشت و چسبناکیه که میچسبه به آدما و آدما و تو گوششون میگه چون بقیه فلان کار رو کردن تو ام باید فلان کار رو بکنی. معیار موفقیت زندگیت داشتن خونه فلان جا و ماشین فلان و ... و ... است. در حالی که آدما خیلی با هم فرق میکنن و یه معیار برای همه کار نمیکنه.
برای همین ۹۹.۹۹ درصد جامعه همیشه دنبال معیارای زندگی اند که خودشون تعریف نکردن
این شعرا که انقدر شعر عرفانی میگفتن و هدف زندگیشون عرفانشون بود، ازبیرون شاید به نظر رد داده بودن ولی وقتی نظر خود شخص اینه که کار درستی میکنه، و هدف زندگیش رو پیدا کرده خیلی چیزای دنیایی بی معنی میشه
۲۷ آبان ۱۴:۳۳
خیلی دوست دارم فارغ باشم از این غوغا... ولی وقتی میدونی، بخوای فارغ باشی هم نمیتونی.. با عذاب وجدان چه کنیم؟!
مگر اینکه یکی بیاد ذهنمون رو پاک کنه!!
+دلم برای بچگیم که خیلی بی دغدغه بودم تنگ شده!
۲۷ آبان ۱۴:۴۱
چه gif قشنگی!
+به نظرم از یه جایی، از یه حدی به بعد دیگه نمیشه. و به نظرم دقیقا از همون حده که درست هم نیست بیخیال بودن.
ولی خب نمیدونم، آدم این زندگی عرفا و اینا رو که میخونه، واقعا فارغ بودن! اصلا این دنیا رو حساب نمیکردن انگار.
از اون طرف با خودم میگم آدما هم بخشی از جهانن. اگه من بتونم به آدما کمک کنم، به نظرم فارغ بودن از غوغا اونقدرا هم کار خوبی نیست.
