چند روز پیش یه sms برام اومد. از همون sms هایی که وقتی قبلا میومد، تمام تن و بدنم میلرزید. تن و بدنم نلرزید. تازه از دانشگاه رسیدهبودم خونه و داشتم میوه میخوردم. نوتیفیکیشن sms رو نگاه کردم و بعد صفحهی گوشیم رو خاموش کردم و به میوه خوردنم ادامه دادم.
با خودم فکر کردم از sms قبلی که اول تیرماه اومدهبود تا الان، من یه طوفان دیگه رو هم پشت سر گذاشتم. اینم نتیجهش. باز مقاومتر شدم. چیزی که قبل از این طوفان هر بار اعصابم رو به هم میریخت حالا تبدیل شده به یه اتفاق بیاهمیت. اتفاق که همونه، تحمل من بیشتر شده. این نتیجهی قطعی هر طوفانه. اما سوال اینجاست که این همه تحمل، به دردی هم میخوره؟
+ بیربط: دیشب به یه چالش ژنتیکی، تکاملی، مذهبی رسیدیم، با ذوق اومدم نوشتمش، با کلی توضیحات ژنتیکی و ... داشتم منتشرش میکردم که دیدم اشتباه کردم و چالشی در کار نبوده! هیچی، حالا یه پست پیشنویس با کلی فکت ژنتیکی جذاب دارم که تهش به هیچ نتیجهای نمیرسه:))
- دوشنبه ۱۵ دی ۹۹