🔥🔥🔥 :: راسپینا

راسپینا

فصل طلایی

🔥🔥🔥

صندلی داغ راه بندازیم؟🤔


+ البته خب من که همه چیو میام اینجا میگم:))

+ به غیر از سوال، پذیرای انتقادات و پیشنهادات شما نیز هستم! رحم نکنید :دی

فاطمه ‌‌‌‌
۰۹ بهمن ۱۳:۳۱

هر بار یکی صندلی داغ می‌ذاره هر سوالی تا اون موقع ازش داشتم یادم میره :)) 

پاسخ :

حالا یه جوری میگه انگار با جزئیات کامل در جریان زندگی من نیست:))))
امیلی :)
۰۹ بهمن ۱۴:۲۷

اگه به عقب برمیگشتی بازم استاد راهنمای ظلمت رو انتخاب میکردی؟ :)))

+ @فاطمه

منم کاملا مثل توعم. عموما از کامنتای بقیه ایده میگیرم :دی

پاسخ :

آره، با اطمینان بیشتری انتخاب می‌کردم حتی!
برای این که قشنگ بهم ثابت شده همون قدر که ازت انتظار داره، همون قدر هم برات وقت و انرژی میذاره و البته که از جهت اخلاق و برخورد با دانشجو هم درجه یکه. پروژه‌ی من هم البته سخت هست، ولی نتیجه‌ش کاملا کاربردی خواهد بود ایشالا!
ناشناس
۰۹ بهمن ۱۴:۳۹

سلام

پدرتون دکترى چه رشته اى رو داره و شغلشون چیه؟ 

میخواستم تو پست های قبلی بپرسم روم نشد :)))

پاسخ :

سلام!
آقا چرا کانالا رو میریزید تو وبلاگا؟:))))
صندلی داغ پدرم نیست که :دی
اینو با همون لینک ناشناس کانال بپرسید جواب میدم:))

امیلی :)
۰۹ بهمن ۱۴:۴۰

سوالم جدی نبود ولی جوابتو دوست داشتم خیلی. واقعا خدا حفظش کنه و نصیب همه بکنه.

پاسخ :

آیا شوخی با کسی که نشسته رو صندلی داغ و کار خوبی‌ست؟:))))
شوخی کردم. انشاالله!
امیلی :)
۰۹ بهمن ۱۴:۵۹

بله کار خوبیست :دی

سوال:

چندتا از بلاگرای مورد علاقه ات، چرا و چگونه؟

پاسخ :

یه نفر هست که نوشته‌هاش خیلی شبیه منه. یعنی تقریبا هر چی می‌نویسه رو می‌فهمم. خیلی اهل توضیح دادن نیست، اما برداشتم اینه که بخش‌هایی از زندگیش هم مشابه من بوده.
به غیر از این، توی نوشته‌های ۲۲ فوریه زندگی جریان داره کاملا و هر قدر هم طولانی باشه می‌خونم‌شون معمولا.

باقی وبلاگ‌هایی که دنبال می‌کنم رو هم دوست دارم و می‌خونم، تعداد وبلاگ‌های خوب کم نیست، ولی این دو تا برای من یه کم پررنگ‌تر از بقیه هستن. یعنی کلا اگه ببینم یه وبلاگی رو مدت‌هاست نخوندم یا از مطالبش خوشم نمیاد، قطع دنبال می‌کنم. اکثر وبلاگایی که می‌خونم هم روزمره نویسی هستن.

فاطمه ‌‌‌‌
۰۹ بهمن ۱۸:۰۳

البته اینی که گفتی هم تو سوال نداشتنم بی‌تاثیر نیست😅

 

@امیلی

فعلا که سوالای درست حسابی رو خودت داری می‌پرسی😅👌

پاسخ :

:))))

تک پسر
۱۰ بهمن ۰۶:۳۰

سلام (:

یکی از بهترین تجربه هات؟

یکی از بدترین اشتباهاتت؟

یکی از بهترین کتاب هایی که خوندی؟

یکی از بهترین اهنگ هایی که گوش دادی؟

نظرت در مورد زندگی؟

 

 

پاسخ :

سلام!
دارم فکر می‌کنم معنی تجربه چی می‌تونه باشه و با چه معیاری میشه به یه تجربه گفت بهترین تجربه؟ از بین تمام تجربه‌های ممکن، فکر می‌کنم بهرین چیزهایی که تا حالا تجربه کردم، هم‌صحبت شدن با آدمایی بوده که دغدغه‌هام رو درک کردن و دغدغه‌های مشابه داشتن. یکی دیگه از تجربه‌های خوبم تجربه‌ی کارهای مرتبط با تدریس بوده. یه نمونه‌ش این که سال سوم دبیرستان با وجود این که خودم هنوز دانش‌آموز بودم، مسئولیت برگزاری کلاس‌های ورودی‌های مدرسه با من و یکی از دوستام بود.
بدترین اشتباه من تو زندگی ازدواج تو سن پایین و قبل از شناخت درست خودم بوده.
وقتی بحث بهترین کتاب‌ها میشه، دنبال کتابی می‌گردم که من رو تو خودش غرق کرده‌باشه. تو دوران نوجوونی هری‌پاتر، بعد از اون سووشون.
بهترین آهنگ خیلی زیاد دارم. ولی یه آهنگی که با خوندن این سوال یادم افتاد، آهنگ عاشقانه از علیرضا قربانیه که شعرش هم از فروغه.
زندگی سخت و بی‌رحمه! هر لحظه ممکنه از جایی که اصلا انتظارش رو نداری بهت ضربه بزنه! اما میشه یاد بگیری قوی باشی و از تک‌تک این ضربه‌ها چیز یاد بگیری و به دیگران هم یاد بدی.
امیلی :)
۱۰ بهمن ۱۵:۵۷

جالب بود.

@فاطمه

:))) بیا بهت تقلب برسونم

پاسخ :

عوض این که با فاطمه تقلب برسونی خودت بپرس دیگه خب:))
امیلی :)
۱۰ بهمن ۱۶:۲۶

:)))من خیلی بچه بامعرفتی ام.میخوام اونم سوال بپرسه
 

 سوال: چقدر مستعار نویسی و سانسور رو اهلش هستی؟
اگه اشناها وبلاگتو پیدا کنن، چیکار میکنی؟

 

پاسخ :

خیلی هم ممنون و متشکر:)))

یه سری موضوعات هست که به مرور به این نتیجه رسیدم که کلا راجع بهشون ننویسم خیلی بهتره و نوشتن‌شون فایده نداره. نمی‌دونم اسم اینو میشه گذاشت سانسور یا نه. اما به همین موضوعات گاهی اشاره هم می‌کنم. مثلا من راجع به عقاید مذهبیم به طور مستقیم نمی‌نویسم، اما همین اخیرا یه پست نوشته‌بودم که توش به اونا اشاره شده‌بود. راجع به یه چیزایی هم مستعارنویسی می‌کنم که امیدوارم بعدا یادم بمونه:)) مثلا آرشیو من توش یه سری مکالمه هست که هنوز به نظرم جالبه، اما نمی‌دونم مخاطبم کی بوده! الان بیشتر ترجیحم اینه که به جای سانسور، پست خصوصی بذارم و رمزش رو به تعداد محدودتری که می‌دونم قضاوت نمی‌کنن و اینا بدم.
الان همین فاطمه‌ای که داری تقلب می‌رسونی بهش آشنا محسوب میشه:))))
بستگی داره اون آشنا کی باشه. اگه از دوستام باشه خیلی مسئله‌ای نیست. همین الانش هم دو سه تا از دوستام اینجا رو می‌خونن. اگه خانواده و فامیل باشه، یا آدرس عوض می‌کنم، یا خواهش می‌کنم نخونه یا یه مدت نمی‌نویسم، یا یه مدت فقط خصوصی می‌نویسم یا از این جور کارا دیگه.... مثلا یه دلیل این که کانال زدم اینه که اگه یه وقت بحث نوشتن شد، ملت فکر کنن فقط تو همون کانال می‌نویسم و دنبال اینجا نگردن:))
امیلی :)
۱۰ بهمن ۱۶:۵۷

اره سانسور تا یه حدی لازمه ولی وقتی به حدی برسه که زیاد بشه بنظرم همون پست خصوصی ایده ی بهتریه

واقعا حربه ی زیبایی بود :دی دوست داشتم

:))) @فاطمه

پس قضیه ی تقلب منتفیه، تو در جریان همه چی هستی انگار

 

فاطمه ‌‌‌‌
۱۰ بهمن ۲۲:۵۸

قربونت امیلی جان، تو بپرسی انگار من پرسیدم D:

در جریان یه سری چیزا هستم آره :)) ولی دلیل سوال نپرسیدنم این نیست فقط. نمی‌دونم، تو این صندلی داغا خیلی سخت چیزی به ذهنم می‌رسه :))

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan