چند تا پست جمعبندی سال ۹۹ دیدم تو وبلاگاتون و نشستم دارم فکر میکنم عجب سال پرماجرایی رو گذروندم. اما نمیدونم نوشتنش اصلا فایدهی خاصی داره یا نه وقتی اکثر ماجراهاش رو با جزئیات تو پستهای جداگانه نوشتم و اونایی که نمیشه نوشت رو هم نمیشه نوشت دیگه!
اما در مورد سال ۱۴۰۰، شاید اولین سالیه که میتونم قبل از شروعش و از همین حالا بگم قراره پرماجرا و عجیب باشه و از عجایبش فعلا همین بس که با رفتن مامان و بابا و برادرم شروع میشه. بعد باید از پایاننامهم دفاع کنم. مشکلاتی که تو پست قبلی بهشون اشاره کردم هم انشاالله تا تابستون این سال حل میشه. سال آینده سالیه که من باید توش تصمیمات جدی زندگیم رو بگیرم و مسیر آیندهم رو انتخاب کنم و از شر همهی دوراهیهایی که الان سرشون ایستادم راحت شم.
معتقد به این که فلان سال سال بدی بود و باید زودتر بره و سال دیگه بهتره و ... نیستم و به تاریخها به چشم قرارداد نگاه میکنم. اما الان نسبت به آینده خوشبینم. اگه دقیقتر بخوام بگم، مطمئنم که طی چند ماه آینده یکی از آرزوهام برآورده میشه و اواسط سال آینده اتفاقات خوبی میفته. این اولین باریه که به خودم اجازه دادم برآورده شدن یکی از آرزوهام رو باور کنم.
و یه چیز جالب دیگه این که من تو این سال بالاخره ۲۷ ساله میشم. ۲۷ سالگی سنیه که تقریبا ۲۰ ساله در سکوت و خلوت خودم انتظارش رو میکشم!
+ نمیدونم تا زمان سال تحویل پست جدیدی قراره بذارم یا نه. پس از همین حالا عیدتون مبارک! امیدوارم به همهی خواستههاتون برسید:)
- سه شنبه ۲۶ اسفند ۹۹