بالاخره... :: راسپینا

راسپینا

فصل طلایی

بالاخره...

دوست دارم یک پست طولانی بنویسم. از فلسفه‌بافی‌های ذهنم. از اتفاقات جدید، از افکارم. اما هنوز ذهنم جمع و جور نشده. شاید دو سه روز دیگر و بعد از کمی تفریح و خوشگذرانی جمع و جور شود، اما هنوز نشده. با این حال دیدم انصاف نیست بعد از نوشتن پست قبلی اینجا اعلام نکنم که بالاخره دفاع کردم و زجر مسلمی که یک مدیر گروه بی‌مسئولیت به ما تحمیل کرده‌بود تمام شد. بالاخره تمام شد:)
مهدی ­­­­
۰۴ اسفند ۱۸:۱۹

چقدر خوب!

پاسخ :

😊
فاطمه صاد
۰۴ اسفند ۱۸:۳۴

تبرررریک حالا با خیال راحت می‌تونی قورنه سبزی بخوری با دوغ :)))

 

البته این هم میشد بگم که سلامتی آزادیت 😂

پاسخ :

قضیه‌ی قرمه‌سبزی با دوغ چیه؟😅

مرسی!
هستی ...
۰۴ اسفند ۱۸:۳۵

سلام؛ مبارک باشه، به سلامتی و آخیش.

پاسخ :

سلام!
خیلی ممنون:)
واقعا آخییییییششششش!
هـیوا .
۰۴ اسفند ۲۰:۰۷

سلام
خدا قوت

تبریک میگم

پاسخ :

سلام
خیلی ممنون😊
لیمو لیمو
۰۶ اسفند ۱۶:۳۶

خیلی تبریک میگم :)

پاسخ :

مرسی🤗
Amir chaqamirza
۱۹ اسفند ۱۹:۵۴

سلام.سلام.سلام

چه شد فلسفه بافی پس؟!😅

پاسخ :

سلام:)
هیچ!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan