دیشب بالاخره بعد از مدتها ورزش کردم. بین ساعت ۱۰ و نیم تا ۱۱ و نیم شب، ۴۷۹ کالری سوزوندم. جالبیش اینجا بود که برخلاف دفعات قبلی که یه مدت بین ورزش کردنهام فاصله میفتاد، این بار کم نیاوردم و عین یک ساعت و ۵ دقیقه رو با مربی جلو رفتم. از شنبه هم دوباره دارم یه سری چیزا رو رعایت میکنم. رژیم رسمی، از اینایی که میگن از چی چقدر بخور، نگرفتم، فقط دارم حجم خیلی بیشتری پروتئین میخورم و نون و برنج رو یه کم کمترش کردم. از اون طرف هلههوله رو هم حذف کردم. یه دوره دیگه خیلی ول کردهبودم و هر چی دلم میخواست میخوردم و به وضوح دوباره چاق شدم.
جدیدا دو تا شلوار خریدم که نمیشه گفت اندازهم نیستن، ولی اون جوری که من میخوام هم نیستن. یکی دو تا از لباسهام هم رفتن لب مرز تنگی. دیشب یه کم قبل از این که من ورزش کردن رو شروع کنم، محمود یکی از اون شلوارها رو آورد که ببینه، موند رو مبل. وسط ورزش هی چشمم بهش میفتاد و خندهم میگرفت. انگار به عنوان جایزه و انگیزه اونجا بود.
شلواره از این سرهمیهاست. همیشه دوست داشتم یه دونه داشتهباشم و همیشه به خودم گفتم اینا تو تن من قشنگ نمیشه و باید حسابی لاغر بشم که بهم بیاد. ولی اون هفته با خودم گفتم بیا و بخرش. یا خوب میشه و میپوشی، یا نگه میداری. که خب شد آنچه شد:))
+ دلم لک زده برای یه سفر:)) به خصوص تو هوای این روزا.
+ از کار با scite.ai واقعا راضیم. همین که برا هر چیزی منبع مقالهای میگه و از خودش جواب تولید نمیکنه خیلی عالیه. فقط مسئلهم باهاش اینه که طول میکشه تا جواب رو پیدا کنه و این وسط منم میرم پی کارای دیگه و گاهی خیلی دیر برمیگردم سراغش. باید تمرین کنم وقتایی که اون داره میگرده دنبال جواب، تو همون صفحه بمونم:)))
- دوشنبه ۹ مهر ۰۳