خواب نباید دغدغه می‌بود. :: راسپینا

راسپینا

فصل طلایی

خواب نباید دغدغه می‌بود.

قبول ندارید؟ چرا یه نفر باید همیشه با خوابش درگیر باشه آخه؟ یه دوره شب نتونه بخوابه و طی روز خواب باشه، یه دوره شب بتونه بخوابه و صبح هم زود بیدار بشه، ولی از ظهر به بعد خسته باشه و مغزش دیگه نکشه، یه دوره خوابش کم باشه و با ۵ ساعت بتونه دنیا رو بنورده(!)، یه دوره ۹ ساعت خواب هم براش کم باشه، یه دوره از مقاومت به انسولینش سواستفاده کنه و شبایی که نتونسته خوب بخوابه بعد از ناهارش تخت بخوابه، یه دوره خواب‌آلودگی ناشی از افت قند بشه بلای جونش و یهو تو ساعتای مفید روز ۲ ساعت خاموش بشه. یه دوره بدون هیج زحمتی بعد از اذان صبح بیدار بشه و بعد از نماز خیلی سریع خوابش ببره، یه دوره کلا بیدار نشه، یه دوره بعد از نماز ۵۰ دقیقه طول بکشه تا دوباره بخوابه ... چرا واقعا؟:))) خواب چقدر پیچیده‌س مگه؟

از خواب که بگذریم، می‌رسیم به خوراک. که ولش کنید، از اون هم باید بگذریم:)))) چرا؟ چون مشکلات معده‌م تشدید شده. مجبورم که بگذرم، وگرنه باید معده‌درد بکشم.

خلاصه‌ش این که خجالت بکش الهه، تو با این سن و سالت باید با خوابوندن بچه‌ت و غذا دادن بهش درگیر می‌بودی، نه که هنوز با خواب و خوراک خودت درگیر باشی که!

طلا گرام
۱۴ خرداد ۱۶:۵۸

ممنون عزیزم عالی بود.

امیلی :)
۱۵ خرداد ۲۰:۵۶

منم هنوز نتونستم الگو رو پیدا کنم که دقیقا باید چیکار کنم. البته اساسا رعایت خاصی هم دارم نمیکنم که حالا انتظار الگو هم داشته باشم.

(بلندتر سینه بزن، صدای عقبیا نمیاد)

شاید این مانور تمرینی باشه که بعدا یادبگیری واسه بچه‌هات. نه؟( امید واهی میدهد)

محمدرضا ...
۱۵ خرداد ۲۱:۴۴

منم گه گاهی با این مشکلات درگیر بودم اما وقتی برای خودم یک روتین و نظمی مشخص کردم، کم کم این مشکل برطرف شد اما اگر باز هم دوباره به هر دلیل شب به زور بیدار بمونم ... دوباره این مشکل به قوت خودش بر میگرده.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan