هنر شاعری! :: راسپینا

راسپینا

فصل طلایی

هنر شاعری!

برو ورزش کن مگو چیست کار

                                     چو عضوی به درد آورد روزگار!

شاعر:یکی از اقوام!

زیبا
۰۹ مرداد ۰۶:۱۲
سلامشعر قشنگی بود!!!!!!!!!آخه تا حال شعر ندیدم!!!!!!!!!! اگه صلاح می دونی یه عدد برام بفرست. سپاس

پاسخ :

سلام!می دونم! ما خانوادگی شاعریم!
ماتاتا
۱۰ مرداد ۰۴:۲۴
من چرا این روزا انقد با خلاقیت افسار گسیخته مواجه میشم؟ هه !

پاسخ :

فامیل منه دیگه!
روفوس
۱۰ مرداد ۰۶:۱۳
این در آینده یه چیزی میشه ... حواستون بش باشه !

پاسخ :

اوهوم!موافقم!
جان
۱۴ مرداد ۰۴:۴۶
آدمایی که خوشحالن می نویسن، اگه راحت نتونن حرف بزنن.من معمولا حرف می زنم. برای همینه که خوب نمی نویسم.اومده بودم یه "نوشته" پیدا کنم.

پاسخ :

بعضی وقتا آدم اون قدر شاده که یه جا بند نمیشه!چه برسه به این که بتونه انگشت هاش رو کنترل کنه و بنویسه!
جان
۱۴ مرداد ۰۶:۳۱
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پاسخ :

جان؟!
زیبا
۱۵ مرداد ۰۷:۱۸
ای بابا قدیم ندیما اعتباری داشتیم. کسی به حرفمون گوش می کرد.

پاسخ :

اون قدیم ندیما بود دیگه!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan