خوبه که آدم بعضی وقت ها چیزایی که به نظرش جالب میان رو تجربه کنه. مثلا من الان چند روزه دارم مثل پرنده ها غذا خوردن رو تجربه می کنم:| اول چیزی که قراره بخورم رو میذارم روی زبونم، بعد که جویدمش، مثل پرنده ها کله م رو می گیرم بالا و یه کم تکون میدم تا به کمک جاذبه بتونم قورتش بدم!
خب در واقع این تجربه ی مضحک نتیجه ی اینه که فعلا نمی تونم از زبونم استفاده کنم!(چراییش یه کم طولانیه)
+ این که تو این سه روز هیچ کدوم از دوستام متوجه نشدن که من حرف های «ت» و «س» و «ش» و «ر» و «د» رو دارم خیلی عجیب و غریب تلفظ می کنم، احتمالا معنیش اینه که قبلا هم همین قدر عجیب و غریب تلفظ شون می کردم و خودم متوجه نبودم :|
- سه شنبه ۱۰ اسفند ۹۵