راسپینا

راسپینا

فصل طلایی

من و دی هیدروژن مونو اکسید!

مامان که جدول حل می کرد،وقتی می رسید به سوال «مایه ی حیات» و اونو بلند می خوند و بعد هم خودش بلند می گفت «آب»،همیشه تصویر شیر آب وسط حیاط خونه ی مامان بزرگم اینا میومد تو ذهنم.آخه اون موقع ها هنوز نوشتن بلد نبودم و فرق «مایه ی حیات» و «مایع حیاط» رو نمی دونستم!

تمام مدت فکر می کردم «مایه ی حیات» یه مایعه که تو حیاطه!

یادش بخیر!اولین بار که خودم جدول حل می کردم،کلی تعجب کردم.آخه اولین بار بود که املای «مایه ی حیات» رو می دیدم!

الان دیگه اون شیر آب اون جا نیست.اصلا خیلی چیزا دیگه سرجاشون نیست.خونه ی هر دو تا مامان بزرگام از این رو به اون رو شده.امیدوارم حداقل خاطره هاش حالا حالا ها بمونه.

سیب گلاب

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

قاتل کیست؟!

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

غول چراغ جادو

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

سوم دبیرستان را توصیف کنید

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

شبا که ما می خوابیم /آقا پلیسه بیداره!

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

هنر شاعری!

برو ورزش کن مگو چیست کار

                                     چو عضوی به درد آورد روزگار!

شاعر:یکی از اقوام!

دختر عجیب

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

تابستونه،فصل شادی و خنده!

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

دختر کوچولو

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
. . . . . .
صفحه بعد
Designed By Erfan Powered by Bayan