مامان که جدول حل می کرد،وقتی می رسید به سوال «مایه ی حیات» و اونو بلند می خوند و بعد هم خودش بلند می گفت «آب»،همیشه تصویر شیر آب وسط حیاط خونه ی مامان بزرگم اینا میومد تو ذهنم.آخه اون موقع ها هنوز نوشتن بلد نبودم و فرق «مایه ی حیات» و «مایع حیاط» رو نمی دونستم!
تمام مدت فکر می کردم «مایه ی حیات» یه مایعه که تو حیاطه!
یادش بخیر!اولین بار که خودم جدول حل می کردم،کلی تعجب کردم.آخه اولین بار بود که املای «مایه ی حیات» رو می دیدم!
الان دیگه اون شیر آب اون جا نیست.اصلا خیلی چیزا دیگه سرجاشون نیست.خونه ی هر دو تا مامان بزرگام از این رو به اون رو شده.امیدوارم حداقل خاطره هاش حالا حالا ها بمونه.
- دوشنبه ۲۸ شهریور ۹۰