سال اول دبیرستان تو یه مسابقهی ریاضی شرکت کردیم و یکی از تیمهای منتخب شدیم و رفتیم مرحلهی بعد. دم مرحلهی دوم ما رو که ۴ نفر بودیم با یک عالمه کتاب و نمونه سوال میفرستادن تو یه اتاق تو مدرسه و ما تا شب درس میخوندیم. البته که نمیخوندیم. اون قدر حرف میزدیم و اون قدر شوخی میکردیم که اون دوره برامون تبدیل شد به یکی از بهترین دورهها. همون موقع هم در موردش اینجا هم زیاد نوشتهبودم.
دم مرحلهی دوم هم اینجا رو ول نکردم. روز امتحان، دقیقا قبل از این که از خونه بزنم بیرون برم حوزهی برگزاری امتحان، بدون این که بدونم قراره چی بشه و چطور بشه، اومدم نوشتم که دارم میرم و اینا. یادم نیست دقیق چی نوشتم، ولی یادمه نوشتم. یه جا هم به این اشاره کردم که یکی دو ساعت مونده به امتحان، بعد من اومدم اینجا! اجتمالا اون وسط یه شوخی هم با مدیر مدرسهمون کردم که اگه بفهمه من اینجام لابد دعوام میکنه و این حرفا.
اون موقع رابطهم با مدیر مدرسهمون هم خیلی خوب بود و وبلاگم رو هم میخوند. یادم نیست کامنت گذاشت یا بعدا به خودم گفت، ولی مضمون حرفش این بود که تو دم امتحان رفتی پست وبلاگ گذاشتی چون تویی! تو همینی. مدلته. و درسته، هر کس دیگهای جز تو بود این کارو نمیکرد و استرس امتحان و «حالا بذار یه کم دیگه بخونم». و اینا ولش نمیکرد.
راستش مدیر مدرسهمون خیلی از دیدگاههای منو عوض کرد. یه بخشی از خودسرزنشگریم رو ازم گرفت، البته نه همهش رو. ولی خب باعث شد خیلی چیزا رو جور دیگهای ببینم. من دو ساعت قبل از امتحان داشتم پست وبلاگی میذاشتم، چون من بودم. کسی هم حق نداشت دعوام کنه. این که بقیه این کارو نمیکردن هم دلیل نمیشد که من هم نکنم. بقیه من نبودن.
خلاصه که الان هم اینجام. بدون عذاب وجدان، بدون ترس از این که کسی دعوام کنه. سه چهار روزه که تمام وقت و انرژیم رو گذاشتم روی آماده کردن محتوای جلسهای که نیم ساعت دیگه شروع میشه. و این جلسه خیلی برا من مهمه. خیلی خیلی خیلی مهمتر از مرحلهی دوم اون مسابقهی ریاضی. مطالبش رو بارها مرور کردم، زمان گرفتم و ارائه دادم. تپق زدم و اصلاح کردم، سوالهای احتمالی رو پیشبینی کردم و جواب دادم، به غیر از اسلایدهای اصلی، یه سری اسلاید بکآپ هم درست کردم که اگه سوالها رفت تو جزئیات از اونا هم استفاده کنم و حالا اینجام. دارم مینویسم، در حالی که نمیدونم چی قراره بشه. بعید میدونم تو این نیم ساعت باقیمونده هم کسی این پست رو ببینه و بخونه. ولی اگه دیدین و خوندین، لطفا برام دعا کنید.
+ راستی! تو مرحله دوم اون مسابقههه هیچ نتیجهی درخشانی به دست نیاوردیم که البته با اون حجم از مطالعه که ما داشتیم، کاملا عادلانه بود😂
- يكشنبه ۲۹ مهر ۰۳